سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سده‌ی سیزدهم هجری/ نوزدهم میلادی در آذربایجان، با جنگ‌های ایران و روس آغاز شد. آذربایجان صحنه‌ی جنگ میان ایران و روسیه بود. فعالیت ادبی که لازمه‌ی آن آرامش ذهنی است، به رکود گرایید و ادبیات حماسی در جنگ با کفار ادامه یافت. در پایان دوره‌ی اول جنگ‌های ایران و روس، قرارداد گلستان در 12 اکتبر 1813م/ 29 شوال 1228ق میان دو کشور منعقد شد و به موجب آن دربند، باکو، شیروان، شکی، گنجه، قره‌باغ، داغستان و گرجستان برای همیشه به روسیه واگذار شد.

بدین ترتیب بخش‌های شمالی آذربایجان به ویژه شیروان، گنجه و قره‌باغ که یکی از کانون‌های مهم ادبیات آذربایجان بودند، به سرزمین روسیه پیوستند. با این حال حیات فرهنگی این مناطق حتی پس از قرارداد ترکمن چای نیز وابسته به ایران بود و ریشه‌های فرهنگی مشترک چنان مستحکم بود که تنها با یک قرارداد سیاسی گسسته نشد. سده‌ی سیزدهم از نظر ادبی یکی از پربارترین دوران ادبیات ترکی بود. هم در بخش جنوبی و هم بخش شمالی آذربایجان، آثار زیادی به زبان ترکی پدید آمد.

در بخش جنوبی محمد کاظم اسرار علیشاه (که تخلص اسرار) داشت (متولد 1265ق) دو کتاب در شرح شاعران ترکی سرای سده‌ی سیزدهم به نام‌های حدیقة الشعراء و بهجت الشعراء تألیف کرد. کتاب بهجت الشعراء در فاصله‌ی سال‌های 1294 تا 1298ق تألیف و شامل 86 شاعر آذربایجانی است که ترکی نیز می‌سرودند. او درباره‌ی علت تألیف این کتاب، می‌گوید که ریشخند یکی از فارسی زبانان در مورد نبود شاعران ترکی سرا در آذربایجان، انگیزه‌ی او از این کار است. در کتاب بهجت الشعراء آگاهی‌های خوبی در مورد این شاعران داده شده است.

از شاعران ترکی سرای دیگر می‌توان الهی اردبیلی (مرگ 1296ق)، ذکری اردبیلی، مجروح مغانی، نباتی (مرگ 1262ق)، عبدالرشید افشار نویسنده‌ی تاریخ افشار، شیدای شبستری، ذکری کوزه کنانی و حیران خانیم را نام برد. میرزا علی آقا ثقه الاسلامی (1277-1330ق) در آذربایجان به ترکی شعر می‌سرود.

یکی از سبک‌های مهم شعر ترکی در آذربایجان اشعار نوحه و مرثیه در رثای سالار شهیدان حسین بن علی است. این سبک از شعر ترکی، نفوذ فراوانی در بین مردم شیعه آذربایجان داشت. آذربایجان که سابقه‌ی طولانی در علاقمندی به اهل بیت (سلام خدا بر آنان باد) دارد، محفلی مناسب برای اشعار رثایی و مذهبی بود. شاعران اغلب در این زمینه نیز دستی داشته‌اند و شاعران مرثیه سرای بزرگی چون صرّاف تبریزی در جنوب آذربایجان و میرزا محمد تقی قمری گلزار دربندی (1309-1235 ه.ق.) در شمال آذربایجان از جمله آنان هستند. جالب این که اشعار این دو هیچ تفاوتی در دستور زبان ندارد و تقریباً مضامین نیز یکسان است. با رسیدن ماه محرم شاعران جوان برای حضور در مراسم عزاداری آماده شده و در سرودن اشعار رثایی دستی می‌بردند و اصولاً این جنبه از شعر ترکی، حضوری مستمر و گسترده در میان مردم عامی داشته و یکی از عوامل تشویق مردم به خواندن و نوشتن ترکی بوده و می‌باشد.

میرزا لطف علی نصیری امینی تبریزی ملقب به صدرالافاضل (1268-1350ق) متخلص به دانش، تحقیقات بسیاری در باره‌ی زبان ترکی انجام داده و دو کتاب او در این زمینه اهمیت ویژه‌ای دارند:

1. الباحث عن لغة ابن یافث (در نحو و لغت ترکی)

2. تلخیص شرح خطبة القاموس (به زبان ترکی).

نوشتن این کتاب‌ها نشان‌گر عمق وجودی زبان ترکی و بالندگی آن در آذربایجان بود. جهانگردان اروپایی که در سده‌ی نوزدهم از آذربایجان دیدن کرده‌اند، در کتاب‌های خود به این نکته اشاره دارند. جیمز موریه در سال 1809م/ 1224ق وقتی به ارمغانه‌ی زنجان رسید، چنین نوشت:

«در حقیقت از این جا به بعد زبان ترکی لهجه‌ی بومی و محلی است که اهالی دهات بدان صحبت می‌کنند.»

سه سال بعد فردریک فریگان دیپلمات آلمانی الاصل که در دربار تزار روس خدمت می‌کرد، به ایران آمده و نوشت:

«امروزه به سه زبان مشخص و مجزا در کشور سخن می‌گویند یعنی علاوه بر فارسی که خیلی خوب مطرح و مقبول شده، لهجه‌ی بومی و اصلی است، ترکی و عربی متداول است. اشخاص صاحب شأن به سه زبان مذکور آشنا هستند. حتی زبانشان هم آن را می‌آموزند. هر سه آن‌ها برای برقراری ارتباط عمومی، ضرورت پیدا می‌کند، زبان لطیف فارسی مخصوص شعر و ادبیات عمومی است. ترکی در دربار و در بین ارتشیان صحبت می‌شود. زبان عربی اختصاص به امور مذهبی دارد.»

لیدی شیل در سال 1849م/ 1265ق می‌نویسد:

«تعجب آور است که در یکی از شهرهای مهم ایران، حتی یک کلمه فارسی شنیده نشود. در تبریز تنها زبانی که در خیابان و بازار به گوش می‌رسد، ترکی است... ترکی به صورت زبان محلی آذربایجان، به قدری در این ایالت اشاعه دارد که جز در شهرهای مهم و آن هم در بین جماعت سطح بالا، اصولا کسی قادر به فهمیدن زبان فارسی نیست.»

کنت دوگوبینو در سال 1858م/ 1275ق می‌نویسد:

«در تبریز به استثنای کارمندان دولت، هیچ کس در این شهر فارسی صحبت نمی‌کند و زبان عمومی یکی از لهجه‌های ترکی است. این زبان از زنجان به بعد به گوش می‌رسد.»

ارنست اورسل در سال 1882 م می‌نویسد:

«مردم شمال را جمعیتی از ریشه‌ی ترک‌ها تشکیل می‌دهند و در جنوب عنصر پارسی فارس‌ها غلبه دارد ولی هر دو به وسیله‌ی یک دین مشترک – که با سایر فرق اسلامی فرق‌هایی دارد- به هم گره خورده و یک ملت واحد به نام ملت ایران را تشکیل داده‌اند. شاه فعلی که از دودمان قاجار است، تبار ترک دارد. کمی پیش زبان ترکی، زبان درباری ایران بود و در ارتش نیز بیشتر از تبار ترک سربازگیری می‌شود.»

در قسمت شمالی آذربایجان نیز نویسندگان و شاعران بزرگی در فعالیت بودند. از جمله مشهورترین آن‌ها می‌توان به عباسقلی بیگ باکیخانوف (1846-1794م) و میرزا فتحعلی آخوندزاده (1812-1878م) اشاره کرد. باکیخانوف نخستین مترجم روسی به ترکی است. نخستین اثر مهم او، کتاب ریاض القدس (به نثر ترکی) است که آن را به تأثیر از روضة الشهدای کاشفی، حدیقة السعدای فضولی و جلاء العیون علامه حلّی نوشته است. کتاب از نثر مسجع است و در لابلای آن قطعات منظوم به کار رفته است. دومین کتاب او قانون قدسی (به فارسی) است که درباره‌ی تعلیم صرف و نحو فارسی به زبان ساده است. او در مقدمه‌ی کتاب قانون قدسی، ضمن تعریف از حلاوت و زیبایی فارسی آن را شیرین‌ترین زبان می‌نامد و انگیزه‌ی خود را از تألیف این کتاب، گسترش زبان فارسی در میان اهالی قفقاز بیان می‌کند. سومین اثر او گلستان ارم (به فارسی) درباره‌ی تاریخ قفقاز و کتاب اسرار الملکوت (به عربی) در نجوم است.

میرزا فتحعلی آخوندزاده معروف به مولیر شرق به عنوان مترجم زبان‌های شرقی و سپس به عنوان مترجم کتبی دفترخانه‌ی کشوری فرمانفرمای قفقاز کار می‌کرد. او در تفلیس کار تدریس زبان ترکی را بر عهده داشت. او نخستین نویسنده‌ی شرقی است که به تقلید از اروپاییان به نمایشنامه نویسی پرداخت. آخوندزاده در جهان اسلام نخستین کسی است که در راه اصلاح خط و تغییر آن به کوشش جدی پرداخت. او اصرار عجیبی در این مسأله از خود نشان داده و در نامه‌هایی که برای شخصیت‌هایی چون میرزا حسین خان مشیرالدوله (سپهسالار)، میرزا ملکم خان ناظم الدوله و ... می‌نوشت از تغییر الفبا به عنوان کلید راه یابی به تمدن ذکر کرد. در این زمان روزنامه‌های ترقی در استانبول و روزنامه‌ی حریت در لندن به ترکی چاپ می‌شدند و در آن‌ها در خصوص تغییر الفبا بحث می‌شد.

علاوه بر اینان، میرزا نصرالله قربان بیگوف (دیده) (1872-1797) کتاب روضة الاطهار را در شرح واقعه‌ی کربلا، به فارسی و کتاب النصاح را درباره‌ی اخلاق و خطاب به کودکان و نوجوانان به ترکی نوشت. در سده‌ی نوزدهم در حدود 10 انجمن ادبی در شمال آذربایجان تشکیل شد که سه انجمن آن در قره‌باغ بود. و قره باغ به کانون شعر و ادب آذربایجان تبدیل شد. این سه انجمن ادبی که در شوشا تشکیل شدند، عبارتند از:

1-مجلس فراموشان: این محفل دارای اعضایی چون میرزا علی اصغر نورس (1911-1836) نویسنده کتاب پند اطفال، میر محسن نواب (1919-1832) نویسنده‌ی کتاب مجلس نواب یا تذکره‌ی نواب در شرح احوال شاعران قره‌باغ به زبان ترکی و کتاب‌های کشف الحقیقه، پند نامه، بحر الحزن، کنز المحسن، نور الانوار، ضیاء الانوار به زبان فارسی، عبدالله بیگ عاصی، فاطمه خانم کمینه (1898-1741)، حسنعلی خان قره داغی و محمد بلبل.

2-بیت خاموشان: دارای اعضایی چون محمدعلی مخفی (1891-1821)

3-مجلس انس: دارای اعضایی چون میرزا رحیم فنا، میرزا علی اصغر نورس، اسکندر رستم بیگوف (1918-1745).

از دیگر شاعران آذربایجانی که هم به ترکی و هم به فارسی شعر می‌‌سرودند، می‌توان به شمس قره‌باغی، زین‌العابدین ساغری، صفی‌قلی‌خان قره‌باغی(1835-1776)، شکور قره‌باغی، میرزا ابوالحسن شهید (1884-1819)، حسن قره‌هادی (1900-1826)، میرزا حسین سالار (1879-؟)، خورشیدبانو ناتوان (1906-1839)، آغابیگم جوانشیر، عبدل شاهین(1900-1749)، ایوب باکی (1909-1869) و قاسم بیگ ذاکر (1857-1784) اشاره کرد.

به طور کلی از سده‌ی هیجدهم تا اوایل سده‌ی بیستم، دوره‌ی رونق فعالیت‌ ادبی در شمال آذربایجان است. شاعران بسیاری به ترکی و فارسی شعر می‌سرودند. مانند قاسم بیگ ثانی، اسماعیل محزون، میرزا سمندر، میرزا عبدالحسین قدسی، عباس جوانشیر، عبدالخالق جنتی، محمدتقی صدقی، محمد بن قلم، ابراهیم طاهر موسی اف، میکائیل صیدی، آقا داداش منیری، هاشم بیگ ثاقب، نوروز نیّر، علی حیدر آصف، میر محمود نوری، زرنشان جهانسوز، صادق صدقی، حسن‌زاده، محمد رسوا، ملاحسین ثاقب، عبدالرحمن آقا شاعر، مصطفی شوخی، حاج رحیم وحیدی، ملا آقا بیخود، ابراهیم بیگ آرزو و...

در این زمان زبان‌های ترکی، فارسی و عربی هر سه در ایران کاربرد داشتند. ایرانیان ضرب المثلی دارند که موقعیت آن‌ها را نشان می‌دهد:

«فارسی بلاغت، عربی فصاحت، ترکی سیاست، باقی حاجت»

در فاصله‌ی 90-1830 جمعاً 122 اثر به زبان ترکی آذربایجانی در 20 شهر مختلف چاپ شده که تقریباً 43 اثر در تبریز و 37 اثر در تفلیس بود. در این زمان شاعران آذربایجانی شعر سرودن یا نوشتن به ترکی و فارسی را دوست می‌داشتند و تعداد بی شمار شاعران دو زبانه گواهی است بر این مطلب. شاعران بزرگی چون حیران خانم شاعره‌‌ی بزرگ آذربایجان، سرآمد زنان شاعر آذربایجان است. اینان هم به ترکی و هم به فارسی مسلط بودند. عبدالرزاق دنبلی (مفتون) فرزند نجفقلی خان بیگلر بیگی که عبرت نامه ترکی را به فارسی ترجمه کرده، در بیتی بسیار پر معنا این مطلب را چنین بیان می‌کند:

ترکان پارسی گوی بخشندگان عمرند
ساقی بشارتی ده پیران پارسا را

پرویز زارع شاهمرسی


تاریخ : | 12:56 عصر | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر