سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اولو شاعیر مولانا

مولانا جلال الدین محمد بن الدین بن حسین الخطیبی آدلیم آدیله"مولانا"بلخ شهرینین تورکلریندن 1207  میلادی ایلینده دونیایا بلخ شهرینده گوز آچیب و اوشاقلیق چاغلاریندا ،آتاسی سلطان بها الدین ولدله  ،آناتولیه کوچوب قونیه شهرینده یئرلشیب و یاشایش سوردوروب.آتاسی بویوک عالیم و بویوک صوفیلردنیدی کی سلطان محمد خوارزمشاه دان اینجیدیگیندن بلخ شهریندن کوچمگه مجبور قالمیشدیر.بیر نئچه یئری گزدیکدن سونرا قونیه شهرینده مسکن توتموش.
جلال الدین ین اورتمنلیقینی اوسلنن آتاسی ؛اولدوکدن سونرا،ترمذی آدلی بیر بویوک اوستادین تعلیمنین قراریندا حلب و دمیشق شهرلرینده تحصیل سوردورموشدور.اورنجیلیک دونمینی بیتیردیکدن سونرا اوزی بیر بویوک اورتمن و معلیم اولدی.
624 هجری ایلینده "شمس تبریزی"ایله قارشیلاشیب بیر بویوک اینقلاب و سئودایا سوروکلندیکدن سونرا چوخلی ماجرادان سونرا شعروشاعیرلیقا اوز قویوب دونیاسینی عشق یارادماقا آداییب اوزونی اویله یوکسک و یوجه زیرویه اولاشدیردی کی دئماق اولار کیمسه اونون یاراددیجیلیقینا اولاشا بیلممیش.اونا تای هیچ کیمسه اوندان اونجه و سونرا بویله سینه عشق و سئودانی آنلادیب ؛سوزلریله بیرناخیش تک چیزممیش ،کیمسه مولانا تک گوی قوبسینه بویله عشق سوزیله یئرده کی اورکلری یاخین ائدمییب؛بویلسی بیر یوجه تخت قورامامیش دیر. ادامه مطلب...


تاریخ : | 6:24 عصر | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر

       خرم دینان پس از کشته شدن ابومسلم به دست منصور عباسی سخت به خشم آمدند و این ظاهراً برای آن بود که ابومسلم را چونان کسی می‌دیدند که در برابر تازیان سر برکشیده است و از همین رو پس از کشته شدن او در پی تحقق آرزوهایشان بودند و می‌خواستند فرمانروایی به ایرانیان باز گردد.[4]  

   در سال 198 هـ. ق بیشتر سرزمین‌های عراق و شام و یمن و آذربایجان و ارمنستان از پایتخت خلافت فرمان نمی‌بردند، در این سرزمین‌ها برخی از سرداران تازی سر به شورش برداشته بودند، مأمون در یکی از سالهای پر آشوب، "حاتم بن هرثمه بن اعین" را به فرمانروایی ارمنستان فرستاد ولی چند روز پس از این گماشتگی به حاتم خبر رسید که پدرش هرثمه در زندان مأمون مرده است، بدینسان او با مأمون سر ناسازگاری گذاشت و با سران و زمین داران بزرگ ارمنستان و نیز با خرم دینان به نامه نگاری پرداخت و کار مسلمانان را در نگاه آنها خرد و ناچیز جلوه داد تا آنکه بابک و خرمیان سر برآوردند و بابک بر آذربایجان چیره شد.[5]  

  گذشته از انگیزه سیاسی انگیز? اقتصادی را نیز نباید از نظر دور داشت، یاران بابک و خرم دینان در تنگدستی می‌زیستند، این تنگدستی به طور کلی برخاسته از زورگویی عاملان حکومتی و جنگهای امرای محلی با یکدیگر بوده است.[6]  

   بابک خرم دین پیشوای خرم دینان است که آغاز به کار او از آنجا بود که همسر جاویدان بن سهل، رهبر پیشین خرمیان وی را برای جانشینی همسرش برگزید و آن را به خرمیان معرفی کرد.

   روایات مربوط به آئین و نسب دوران کودکی بابک متناقض می‌باشد، او روستازاده‌ بود و در میان گروهی زندگی می‌کرد که با اعراب و آداب و رسوم و عقاید آنان دشمن بودند.[7]   بابک اندکی پس از رسیدن به جانشینی جاویدان و رهبری خرمیان در سال 200 بر خلافت عباسی شورید و بر بخش مهمی از آذربایجان شمالی و شرقی چیره شد.

   بابک برای نابودی  عرب به سختی فعالیت می‌کرد در این زمان مأمون سرگرم گرفتاریهای ناشی از مسأله ولایتعهدی امام رضا(ع) و نارضایتیهای عباسیان و اعراب بود، به علاوه اقامت طولانی وی در خراسان و دور بودنش از بلاد آذربایجان و عراق فرصت مناسبی برای پیشرفت کار بابک فراهم کرده بود و همچنین گرفتاری‌های مأمون در سالهای 216- 217 و 218 هـ. ق در جنگ با روم شرقی و مرگ او در سال 218 موجب شد که خرمیان در قسمتهای دیگر ایران یعنی در اصفهان، ری، ماسبندان و لرستان سر برآورند.[8] 

 

جنگ با بابک خرم دین:

   شورش خرمیان و قدرت روز افزون بابک در آذربایجان موجب شد تا معتصم، خطر بابک را بر خلاف مأمون بسیار جدی بگیرد و در این راستا وی ابتدا ابوسعید محمد بن یوسف را به اردبیل فرستاد تا دژهایی را که بابک ویران ساخته بود از نو بسازد و بر سر راهها، سپاهیان و دیده بان بگمارد تا وصول آذوقه را از بغداد به اردبیل و از آنجا به میدان جنگ تأمین کند، ابوسعید ضمن اجرای این مأموریت یکی از سرداران بابک را نیز شکست داد، پس از آن محمد بن البعیث که در ابتدا با بابک هم پیمان بود[9] روی از او برگرداند و عصمت نامی از سرداران بابک را گرفت و نزد معتصم فرستاد و محمد بن البعیث اطلاعات زیادی درباره شهرها و دژهای بابک و راههای وصول به آنها را به معتصم داد، به این ترتیب معتصم یکی از سرداران خود را به نام افشین با سپاه زیاد برای دفع بابک فرستاد.

   او به شهر برزند از شهرهای آذربایجان که نزدیک دژهای بابک بود رفت و آنجا را لشکرگاه خود ساخت و دژهای میان برزند و اردبیل را مرمت کرد و نظام آذوقه رسانی و کمک رسانی و جاسوسی منظمی را تأسیس کرد و در روستای ارشق، بابک را شکست داد و عد? زیادی از یاران بابک را به قتل رسانید، بابک ناچار به صحرای مغان فرار کرد و از آنجا به دژ محکم خود که بز نام داشت رفت و معتصم نیروی کمکی فراوانی به سرکردگی جعفر خیاط برای افشین فرستاد، سرانجام افشین با این قوای بزرگ و تدابیر زیاد توانست خود را به تدریج به قلعه بز نزدیک کند و آن را تصرف کند و دستور داد، همه کاخ‌ها و خانه‌های آن را ویران کنند و چون بابک توانست با چند تن از یاران خود به ارمنستان فرار کند افشین به تمام بطریقان و بزرگان ارمنستان پیغام داد که بابک را راه ندهند و اگر او را یافتند پیش او بفرستند.

   یکی از کشاورزان ارمنستان بابک را شناخت و به سهل بن سنباط ارمنی که بطریق آن ناحیه بود گزارش داد، سهل بن سنباط او را به حیله به قلعه خود آورد و به افشین خبر داد و افشین او را به نزد معتصم فرستاد،[10] خلیفه ابتدا فرمان داد که بابک را با فیلی گرد شهر بگردانند پس او را با شکنجه و خفت تمام کشتند و پاره‌های جسدش را بر دور شهر گرداندند.[11]


 




تاریخ : | 5:21 عصر | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر

تا کی در انتظار گذاری به زاریم  

                                   بازآی بعد از این همه چشم انتظاریم  

دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز  ♥

                                   جانــسوز بود شرح سیه روزگاریم

بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود

                                    دیشب که ســاز داشت سر سازگاریم

شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد

                                   چشمی نماند شاهد شب زنده داری ام

طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست

                                  ماند به شیر، شیوه وحشی شکاریم

شرمم کُشد که بی تو نفس میکشم هنوز

                                 تا زنده ام بس است همین شرمساری ام

                             "استاد شهریار"

برگرفته از سایت آذرتراکتور




تاریخ : | 12:7 عصر | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر

گئدیرم اؤزگه یارین شمعینه پروانه اولام

سئوگیمه لاییق اولان دیلبره دیوانه اولام

بیلمه دین قدریمی سن،چوخلی منه ظولم ائله دین

گئدیرم ای داش اورک من سنه بیگانه اولام




تاریخ : | 2:54 عصر | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر

صالح عاصم کفاش معروف به پرویز که در شعر "عاصم" تخلص میکند روز13 دی ماه 1320 در محله ی قدیمی جمعه مسجد اردبیل در خانه ی پدر بزرگ فقیدش شادروان غلام عسگر عاصم کفاش- که از خادمین دربار حسینی و شاعری دل سوخته و بی تکلف بوده- قدم به جهان هستی گذاشت. پدر مرحومش اسمعلی دارای ذوق ادبی بود و در راسته ی کفاشان بازار اردبیل به کفاشی اشتغال داشت.

صالح عاصم تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان سنایی واقع در کوچه ی حسن آباد و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان پهلوی و صفوی به پایان رسانید. پس از انجام خدمت وظیفه وارد تربیت معلم تبریز شد و پس از گذراندن دوره ی آموزشی یک ساله به زادگاه خود بازگشت تا به عنوان معلم استخدام شود و در دبیرستان های اردبیل به تدریس پرداخت. وی در سال 1353 به دانشسرای عالی تهران راه یافت و در رشته ی زبان و ادبیات انگلیسی به اخذ مدرک لیسانس نائل گردید.

عاصم، علاوه بر مهارت در مراثی غزل های اجتماعی و چارپاره های هجایی، منظومه های شیوایی به صورت بحر طویل دارد که از آن جمله می توان به قطعه ی سوری(جهنمده بیتن گول) و شیخ محمد(ایکینجی بهلول) اشاره کرد.

آثار چاپ شده از این شاعر عبارتند از:

1- قانلی سحر 1373

2- یارالی دورنا 1377

3- نیسگیللی گولوشلر 1382 

?- سوزلو گوزلر 1388

عاصم در حال حاضر عضو انجمن های ادبی شعرای آل محمد(ص)، حافظ و نیز انجمن شعر و ادب اردبیل می باشد و در غالب مراسم ملی مذهبی فعالانه شرکت می کند و سرودهای خود را به سمع علاقه مندان می رساند.

نازا قویدی

بیر بوسه تمنّا ائله دیم یار نازا قویدی

قیشدیر دئدی وعده ی وصلین یازا قویدی

بیلمم منی گورجک نییه سرعتله سووشدی

یالواردیم ایاق تورموزا قویسون گازا قویدی

لطف ائیله دئدیم قویما بو عشقین کوزی سونسون

چونبلدی بیر آز مجمر عشقه آزا قویدی

اصرار ائله دیم لطفووی آرتیر بو حقیره

چوخلوق دئدی پوخلوقدی بناسین آزا قویدی

کونلوم قوشون، ازل؛ اوزی پروازه گتیردی

سونرا منی مرج ائیله مه گه قوشبازا قویدی

آهیم دالیسیجان او قَدَر کئش تک، اوزاندی

اولچوب حسابین ساخلاماقی بزّازا قویدی

برکیدی اَتیم پیشمه دی عشقین اوجاقیندا

باسدیردی کوله پیشمگیمی آشبازا قویدی

صادق بو غزلدن ایکی بیت ائیله دی انشا

لطف ائیله دی شعرین دالین عاصیم یازا قویدی




تاریخ : | 9:28 صبح | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر

سلام

ازینکه گاه و بیگاه به وبلاگم سر میزنین ازتون ممنونم و از انتقادو پیشنهاداتون کمال تشکر رو دارم.اما اونایی که انتقاد میکنن بهتره با سند و دلیل معتبر یادداشتهامو نقض کنن.

 این عکس هم مال 7سال پیش هست فرصت شد چشم حتما عوضش میکنم.

دوست خوبم ناصر هم یه شعر واسم فرستاده:

                  سویرم نازلی چیچک تک گوله سن

                 بنزه ییرسن نه یامان ناز گوله سن

                  سنی گولدن آییرا بیلمه ییرم

                یا سنه گول دییرم یا گوله .سن 

                            

28 می سالروز استقلال جمهوری آذربایجان رو به همه شما دوستای خوبم تبریک میگم.

 




تاریخ : | 10:45 صبح | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر

 نمونه اشعار تورکی (تورکی خراسانی) فارسی مولانا:

 

دانی که من به عالم یالقیز سنی سئور من چون در برم نیایی اندر غمت اؤلر من

من یار باوفایم بر من جفا قیلورسان گر تو مرا نخواهی من خود سنی دیلر من

روی چو ماه داری من شاددل از آنم ازآن شکر لبانت بیر اؤپکنک دیلر من

تو همچو شیر مستی دانی قانیم ایچرسن من چون سگان کویت دنبال تو گزر من

فرمای غمزه ات را تا خون من بریزد ورنی سنین الیندن من یارغویا بارین من

هردم به خشم گویی بارغیل منیم قانیمدان من روی سخت کرده نزدیک تو دورورمن

روزی نشست خواهم یالقیز سنین یانیندا هم سن چاخیر ایچرسن هم من قوپوز چالارمن

روزی که من نبینم آن روی همچو ماهت جانا نشان کویت از هرکسی سورورمن

ماهی چو شمس تبریز غیبت نمود گفتند از دیگری بپرسید من سویله رم آرارمن

 

 

یالقیز= تک تنها   اؤلر من = میمیرم جفا قیلورسان = ظلم میکنی  دیلر من= آرزو میکنم میخواهم اؤپکنک = بوسه   گزر من = میگردم چاخیر= شراب قوپوز = ساز سورورمن = میپرسم

سویله رم = میگویم  آرارمن = میجویم

 

کلمات کلیدی: مولانا شعر ترکی فارسی جغتایی




تاریخ : | 9:31 صبح | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر
 آنام دئیر دی  وور غون وور سون 

           بیلمزدیم نه دئییر

                وور غون لوق

                    نه بیلیم نا خوشلوق

                      نه بیلیم یوخلوق

                            نه بیلیم بلا

                گوز لریمین  زینه ـ زینه سوز مه سی

                         یاناقلاریمین چالالا رینا دولماسی

                   

                       اوره ییمین  دیدیم ـ دیدیم دیدیلمه سی

             باخیشلارین لا

             دیزلریمین تیرـ   تیر اسمه سی

               سانکی بو گئجه وور غون وور دو

                       ائله آنا مین او دوعا سیلا

                               

                     سئو گی یه  دوشدوم  ...!!

رقیه وعیدی




تاریخ : | 12:5 صبح | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر

گئدیرسن

دالینجا سؤزلو باخیشیم اوزانیر

یوللار

                       

                  و یوللار سنه آداخلانیرلار...




تاریخ : | 11:56 عصر | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر

 

 

.

.

.

یارین بویون قوجاخلادیم یار آغلادی من آغلادیم

ییغیشدی قونشولار بوتون جار آغلادی من آغلادیم

طاریمدانار آغاشلاری منی گوروب دانشدیلار

بویومو زیتون اوخشادی نار آغلادی من آغلادیم

ائلیکه اسدی بیر خزان تالاندی گوللریم منیم

خبر چاتینجا بولبوله خار آغلادی من آغلادیم

اوره ک سوزون دیدیم تارا سیملر اولدی پارا پارا

یاواش یاواش سیزیللادی تار آغلادی من آغلادیم

دئیدیم کی حق منیمکیدی باشیمی چکدیلر دارا

طناب کسنده بوینومو دارآغلادی من آغلادیم

جعفریم بویوم بالا غم سینمده قا لاقالا

یار جانیمی آلا آلا یار آغلادی من آغلادیم

 




تاریخ : | 10:42 صبح | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر